گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد چهاردهم
مقدمه ...



ص : 7
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا جدّي محمّد صلّی اللّه علیه و آله الطاهرین المعصومین و لعنۀ اللّه علی اعدائهم
اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین و بعد چنین گوید احقر العباد حسین بن احمد الحسینی الشاه عبد العظیمی. این (جلد چهاردهم
تفسیر اثنی عشري) است که به لطف و توفیق الهی و توجهات حضرت بقیّۀ اللّه عجل اللّه تعالی فرجه الشریف شروع میشود.
و اللّه المستعان و علیه التّکلان
ص : 7 ... «( النباء ) » : سوره هفتاد و هشتم
اشاره
سورة النباء- این سوره را سورة التساؤل و سورة المعصرات نامند و در مکّه نازل شده.
عدد کلمات- یکصد و هفتاد و سه. «1» عدد آیات- چهل و یک نزد مکّی و بصري. [و چهل نزد غیر ایشان
صفحه 32 از 252
عدد حروف- هفت صد و هفتاد.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، ج 10 ، ص 124 )
ص: 8
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده: هر که سوره عمّ یتسائلون را قرائت و بدان
«1» . مداومت نماید، از آن سال بیرون نیاید تا آنکه به زیارت بیت اللّه مشرف شود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ چون حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دعوت را آشکار و قرآن را بر مردمان خواند و از قیامت
ترسانید. کفار در نبوت آن حضرت و نزول قرآن و وقوع بعث اختلاف کردند و از یکدیگر میپرسیدند یا از پیغمبر و مؤمنان
پرسش نمودند. حق تعالی از پرسش آنها اخبار فرماید.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 1] ... ص : 8
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( عَمَّ یَتَساءَلُونَ ( 1
عَمَّ یَتَساءَلُونَ: از چه چیز میپرسند کفّار از یکدیگر؟
نکته: عمّ در اصل (عن ما) ماء استفهامیه است. به جهت خفّت الف آنرا حذف کرده و نون را بدل بمیم ادغام نموده. و معنی
استفهام، تفخیم شان آن چیزي است که از آن پرسش کردهاند. بعد بیان شأن و تفخیم آن فرماید:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 2] ... ص : 8
( عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ( 2
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ: از خبر بزرگی یکدیگر را سؤال کنند.
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حیدري- 1391 هج)- ص 149 )
ص: 9
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 3] ... ص : 9
( الَّذِي هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ( 3
الَّذِي هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ: آن خبري که ایشان در آن اختلاف کنندگانند.
بیان: در نبأ عظیم اقوالی است:
-1 جمیع اصول اسلام، که آن اثبات صانع و صفات ثبوتیه و سلبیه الهی و ملائکه و بعث و بهشت و جهنم و رسالت و خلافت است.
چه نبأ معرف بلام شامل همه باشد.
-2 نبأ عظیم، نبوت حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که کفّار به هم گفتند: آیا این شخص پیغمبر است یا شاعر یا
ساحر یا مجنون باشد.
-3 مراد قرآن است که مخبر باشد بر وقوع بعث و مصدّق نبوت است.
صفحه 33 از 252
-4 مراد نبأ عظیم، ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است و احادیث دالّ است بر آن: از جمله:
الف- حافظ ابو نعیم از اکابر اهل سنت از سدّي روایت نموده که حضرت پیغمبر فرمود: مراد از نبأ عظیم، ولایت حضرت علی بن
أبی طالب علیه السّلام است که خلایق را در قبر، از آن سؤال کنند، و هیچ میّتی نیست در شرق و غرب عالم و در برّ و بحر، مگر
آنکه منکر و نکیر، چنانچه از پروردگار او و پیغمبر او سؤال کنند، از ولایت علی بن أبی طالب علیه السّلام نیز از او پرسند فطوبی
للمصدّق بولایته و الویل للمکذّب بولایته: پس خوشا حال آن نیک بختی که به ولایتش تصدیق نموده باشد و او را امام و پیشواي
خود دانسته باشد و واي بر آن جاحد که از ولایتش بیبهره باشد.
ب- در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام [نقل شده که فرمود:
«1» . نبأ عظیم، ولایت است
__________________________________________________
[...] . 1) اصول کافی، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، ج 1، کتاب الحجۀ، ص 418 ، روایت 34 )
ص: 10
ج- از حضرت باقر علیه السّلام سؤال شد از تفسیر این آیه، فرمود: او امیر المؤمنین علیه السّلام است، و خود آن حضرت فرمود:
«1» . نیست براي خداي عزّ وّ جلّ آیتی اکبر از من، و نیست براي خدا نبأ اعظمی از من
د- عیون- از حضرت حسین بن علی علیهما السّلام [مروي است که رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: یا علیّ انت حجّۀ اللّه و
«2» ... انت باب اللّه و انت الطّریق الی اللّه و انت النّبا العظیم و انت الصّراط المستقیم و انت المثل الاعلی
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 4] ... ص : 10
( کَلاَّ سَیَعْلَمُونَ ( 4
کَلَّا سَیَعْلَمُونَ: باید باز ایستند از این سؤال نه چنان است که ایشان گویند، زود باشد که بدانند نزدیک نزع، حقیقت آنچه در آن
اختلاف میکنند.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 5] ... ص : 10
( ثُمَّ کَلاَّ سَیَعْلَمُونَ ( 5
ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ: پس عن قریب عالم شوند در آخرت، به خبث عقیده و [و] بطلان قول خود.
نکته- تکریر ردع با وعید، جهت تشدید و مبالغه و اشعار است به آنکه وعید دوم شدیدتر و سختتر خواهد بود از اول. و اکثر
برآنند که اول نزد نزع و دوم در قیامت است.
پس حق سبحانه تعداد نعم خود میفرماید بر ایشان بدانچه معاینه میبینند از
__________________________________________________
. 1) تفسیر برهان (چ علمیه- قم)، ج 4، ص 419 روایت 1. و نیز اصول کافی، چاپ دار الکتب الاسلامیه، ج 1، ص 207 ، روایت 3 )
. 2) عیون اخبار الرضا (علیه السّلام)، (چ نجف 1390 ق) ج 2، ص 6، روایت 13 )
ص: 11
عجایب صنع، که دالّ است بر کمال قدرت سبحانی، تا تنبیه باشد بر وجه استدلال بر صدقیّت آنچه در او اختلاف میکنند و
میفرماید:
صفحه 34 از 252
نعمت اوّل:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 6] ... ص : 11
( أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً ( 6
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً: (استفهام تقریري است) آیا قرار ندادهایم زمین را فرش گسترده تا قرارگاه شما باشد؟
نعمت دوم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 7] ... ص : 11
( وَ الْجِبالَ أَوْتاداً ( 7
وَ الْجِبالَ أَوْتاداً: و قرار دادیم کوهها را میخهاي زمین تا بدان استوار شود و متزلزل نگردد. مانند مثقله که بر کنار نهند تا باد آنرا از
جاي برندارد. و اگر متحرّك بودي بر وي قرار نبودي و منافع از او به ظهور نرسیدي.
نعمت سوم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 8] ... ص : 11
( وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً ( 8
وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً: و آیا نیافریدیم شما را جفت جفت یعنی زن و مرد تا مستأنس شوید به یکدیگر و نسل شما باقی ماند؟ یا شما را
انواع مختلفه آفریدیم سیاه و سفید و سرخ و زرد و دراز و کوتاه و خوب و زشت و هر یکی را زبانی دیگر و لهجه دیگر.
ص: 12
نعمت چهارم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 9] ... ص : 12
( وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً ( 9
وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً: و قرار دادیم خواب شما را آن چیزي که به آن قطع حس و حرکت شود، تا قواي حیوانیّه استراحت یابند و
بدان آسایش یابند و ماندگی ایشان که از رنج و زحمت کار حاصل شده، زایل شود.
نعمت پنجم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 10 ] ... ص : 12
( وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً ( 10
وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً: و قرار دادیم شب را پوششی که به تاریکی خود همه چیز را بپوشاند، تا از شما هر که اراده اختفا داشته باشد، به
ظلمت آن مستتر شود از چشم مردمان. مانند کسی که از دشمن گریزد یا خواهد تبعیت کند به جهت ظفر یافتن. یا شب را وقت
لباس شما گردانیدیم تا در شب خود را به جامه بپوشید در وقت خوابیدن. حضرت صادق علیه السّلام فرماید: تأمّل کن در لطف و
حکمت علیم قادر که تاریکی را براي مصلحت در مقدار زمان مقرّر ساخته، براي آنکه مردم به آن محتاجند و مخلوط به قدري از
«1» . نور گردانیده تا کار بر ایشان دشوار نشود
صفحه 35 از 252
نعمت ششم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 11 ] ... ص : 12
( وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً ( 11
__________________________________________________
1) توحید المفضّل، مجلس سوم. )
ص: 13
وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً: و قرار دادیم روز را وقت طلب معیشت، تا بیدار شوید [و] در حوائج و مکاسب خود متقلب شوید، و در
تحصیل آن جستجو نمائید.
یا روز را سبب حیات شما ساختیم تا در آن از خواب مبعوث شوید. و این شب و روز از بزرگترین آیات عظمت و قدرت سبحانی
است.
نعمت هفتم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 12 ] ... ص : 13
( وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً ( 12
وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ: و بنا کردیم بالاي شما، سبعا شدادا: هفت آسمان محکم و استوار که در آن فرجه و شکافی که نشانه خلل و زلل
باشد، نیست و به مرور و دهور در آن قصور و فطور پیدا نمیشود.
نعمت هشتم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 13 ] ... ص : 13
( وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً ( 13
وَ جَعَلْنا: و قرار دادیم در آسمان، سِراجاً وَهَّاجاً: چراغی درخشان و تابان یا با حرارت. مراد آفتاب است که درخشنده و گرم کننده
عرصه غبراء است.
تأمّل نما در چگونگی تابیدن آفتاب که به چه نحو تدبیر کرده حکیم وهاب. اگر در یک موضع آسمان ایستاده بود و تجاوز
نمیکرد، هر آینه بسیاري از جهات از نور آن بهرهور نمیگردید. به فیض عام چنان مقدّر ساخته که در اوّل روز از مشرق برآید و
پیوسته حرکت [کند] و به جاهاي مختلف الاوضاع از نور خود بهرهور سازد تا به مغرب منتهی شود. زهی منعمی که در خوان
احسانش خورشید را به ذرات ساکنان مطموره امکان از حیوان و نبات و جماد قسمت و هیچ یک را بیبهره نگذاشته.
نعمت نهم:
ص: 14
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 14 ] ... ص : 14
( وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً ( 14
وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِ راتِ: و نازل فرمودیم از ابرهاي فشارنده به باران. یعنی از ابرهائی که مشرف باشند بر آنکه باد آنها را بفشارد،
صفحه 36 از 252
ماي ثجّاجا: آبی به غایت ریزان. از ابن مسعود مروي است که خداي تعالی باد را فرستد تا ابر را جمع کند، پس آب از آن چنان
فرود آید که شیر از پستان شتر به دفع و شدّت، بعد از آن باد دیگر بیاید و آن را پراکنده نماید در هوا و چون به زمین آید شدّت
آن مضرّت نرساند.
نعمت دهم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 15 ] ... ص : 14
( لِنُخْرِجَ بِهِ حَبا وَ نَباتاً ( 15
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبا: تا بیرون آریم به آن آب، دانه که قوت را شاید، مانند جو و گندم، و نباتا: و روئیدنی که علف را شاید، مانند کاه و
گیاه. نزد بعضی مراد آن که بیرون آوریم از دریا دانه [در] و از زمین گیاه را.
نعمت یازدهم:
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 16 ] ... ص : 14
( وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً ( 16
وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً: و بیرون آوریم بوستانهاي مملو از اشجار درهم پیچیده، یعنی بسیار به یکدیگر نزدیک.
تنبیه- ایجاد این نعم براي آگاهی است که سپاسداري نموده و به شکرگزاري و حقشناسی منعم حقیقی اقدام، فرمانبردار شوند و از
کفران و ناسپاسی و نافرمانی او بپرهیزند تا سعادت را دریابند و به قیامت و بعث اقرار و
ص: 15
از آنروز اندیشه نمایند.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 17 ] ... ص : 15
( إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً ( 17
إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ: بدرستی که روز حکمگزاري که روز رستخیز است، کان میقاتا: هست در حکم خدا وقتی مقرر براي محاسبه خلایق
و مجازات ایشان.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 18 ] ... ص : 15
( یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً ( 18
یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ: روزي که دمیده شود نفخه در صور دوم که احیا باشد، فَتَأْتُونَ أَفْواجاً: پس بیائید شما دسته دسته و گروه گروه
مختلفه از تبرهاي خود به عرصه گاه محشر، هر گروهی با پیغمبر خود.
تنبیه- طبرسی (رحمه اللّه) در مجمع- از معاذ بن جبل روایت نموده که در منزل ابو ایوب انصاري در خدمت حضرت رسول صلّی
.« یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً » اللّه علیه و آله و سلّم نشسته بودیم. معاذ سؤال نمود از تفسیر آیه
حضرت فرمود: اي معاذ سؤال نمودي از امري عظیم! پس اشک از چشمان مبارکش سیلان نمود. فرمود: محشور شوند ده صنف از
امّت من به حالات و صفات مختلفه متمیّزه که مبدّل خواهد شد صورتهاي ایشان: 1- محشور شوند به صورت بوزینگان. 2- به
صورت خو کان. 3- محشور شوند منکّسون که رويهاي ایشان به روي زمین کشیده میشوند و پاهاي ایشان به جانب سر ایشان
صفحه 37 از 252
معکوسا. 4- کور محشور شوند. 5- محشور شوند لال و کر، 6- محشور شوند در حالتی که میجوند زبانهاي خود را و گوشت
بدن خود را میگزند و چرك و خون از دهنهاي ایشان جاري است، که از بوي دهان آنها اهل محشر
ص: 16
متأذّي میشوند. 7- محشور شوند در حالتی که دستها و پاهاي ایشان قطع شده باشد. 8- محشور شوند برهنه در حالتی که بر
شاخههاي بلندي از آتش بسته شده باشند. 9- محشور شوند در حالتی که بوي بد ایشان بدتر از مردار است. 10 - محشور شوند در
حالتی که لباسهاي آتشین پوشیده باشند.
امّا صنف اوّل بوزینهنما کسانی از امّت من باشند که بین مسلمانان سخنچینی کنند. 2- به صورت خوك، کسانیاند که مال حرام
- خورند. 3
آنان که منکوسا محشور شوند، خورنده ربا باشند. 4- آنها که کور محشور شوند، کسانیاند که به ظلم و جور میان مردمان حکم
کنند. 5- آنان که کر و لال محشور شوند، کسانیاند که به اعمال خود عجب نمایند. 6- صنفی که زبان خود میجوند، کسانیاند
که به علم خود عمل نمینمایند، و علما و قضاتی که افعال و اعمال ایشان مخالف اقوال ایشان باشد. 7- آنان که دست و پا بریدهاند
کسانیاند اذیت همسایگان نمایند. 8- آنان که برهنه بر شاخههاي آتشین بسته باشند، کسانیاند که سعایت نمایند براي مسلمانان
نزد سلاطین و حکّام. 9- صنفی که بدبوتر از مردارند، کسانیاند که متمتّع به لذّات و شهوات نفسانیهاند و حبس حقوق خدا نمایند.
«1» . -10 آنان که لباس آتشین دارند، اهل کبر و خیلاء باشند
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 19 ] ... ص : 16
( وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً ( 19
وَ فُتِحَتِ السَّماءُ: و شکافته شود در آن روز، آسمان براي نزول ملائکه، فکانت ابوابا: پس گردد از بسیاري شکاف:، صاحب درها و
از کثرت فرجهها همه آسمان ابواب نماید.
__________________________________________________
.423 - 1) تفسیر مجمع البیان، (قم، 1403 ق) ج 5، ص 424 )
ص: 17
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 20 ] ... ص : 17
( وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً ( 20
وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ: و روان گردانیده شود کوهها در هوا، فکانت سرابا:
پس باشد مثل سراب. یعنی نمایش کوه داشته باشد، اما به سبب تشتت اجزاء آن بر حقیقت جبلیّت باقی نمانده باشد.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 21 ] ... ص : 17
( إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً ( 21
إِنَّ جَهَنَّمَ: بدرستی که جهنم، کانَتْ مِرْصاداً: باشد کمین گاهی که زبانیه در آن مترصّد ایستاده، براي تعذیب کافران و معاندان. یا
موضع رصدي که خزنه جهنم انتظار کفار میبرند و خازنان بهشت نگهبانی مؤمنان، تا وقت مرور بر صراط از تعرّض آتش محفوظ
باشند. این مرصاد:
صفحه 38 از 252
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 22 ] ... ص : 17
( لِلطَّاغِینَ مَآباً ( 22
لِلطَّاغِینَ مَآباً: مر مشرکان را [است - که درگذشتگانند از حد و سرکشی کنندگان از فرمان سبحانی- بازگشت و قرارگاهی.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 23 ] ... ص : 17
( لابِثِینَ فِیها أَحْقاباً ( 23
لابِثِینَ فِیها: در حالتی که درنگ کنندگانند در آن، احقابا: روزگارهاي متعاقب و متوالی یکدیگر. حقب هشتاد سال است از سالهاي
آخرت.
ص: 18
در معانی الاخبار- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام نقل نموده فرمود: احقاب هشت حقب، و هر حقبی شصت
«1» . سال، و سال سیصد و شصت روز، و هر روزي هزار سال که شماره میکنید
بیان- مراد این نیست که براي عذاب کفار تعیین مدّت شده باشد. بلکه معنی آن است که هر حقبی میگذرد، حقبی دیگر در عقب
آن آید تا ابد الآباد.
عیّاشی از حمران روایت نموده که: از حضرت باقر علیه السّلام سؤال کردم، فرمود: این آیه در شأن جماعتی است که از جهنّم بیرون
پس مراد اهل توحید خواهند بود، زیرا به نصّ و اجماع ثابت شده که کفار مخلّد باشند. «2» . آیند و در آن مخلّد نیستند
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 24 ] ... ص : 18
( لا یَذُوقُونَ فِیها بَرْداً وَ لا شَراباً ( 24
پس در وصف جهنم فرماید.
لا یَذُوقُونَ فِیها: و نچشند در جهنّم، یعنی در نیابند در آن، بردا و لا شرابا: خنکی هوا را که بدان راحت یابند، و نیاشامند آشامیدنی
را که رفع حرارت آنها شود.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 25 ] ... ص : 18
( إِلاَّ حَمِیماً وَ غَسَّاقاً ( 25
إِلَّا حَمِیماً: مگر آبی در نهایت حرارت که چون نزدیک رو آرند، گوشت صورت ریخته شود و چون بخورند، امعاء و احشاي ایشان
پاره پاره شود و غسّاقا:
و دیگر چرك که از ریشهاي ایشان سیلان کند.
__________________________________________________
.220 - 1) معانی الاخبار (چ حیدري 1379 هج)، ص 221 )
. 2) تفسیر نور الثقلین، (چ علمیه قم)، ج 5، ص 495 ، روایت 26 )
ص: 19
«1» . ابن عبّاس گوید اگر قطرهاي حمیم بریزد بر کوههاي دنیا هر آینه آب شود
صفحه 39 از 252
و نیز از ابن عبّاس نقل شد: حمیم آبی است که از شدت گرمی بنهایت رسیده و غسّاق آبی است که به نهایت رسیده است تعفّن و
نزد بعضی غسّاق چشمهاي است در جهنّم «2» . برودت آن که میسوزاند بدن ایشان را به برودت، مانند سوزندگی حمیم به حرارت
«3» . که سیلان مینماید در آن سمومات هر صاحب سمّی از مارها و عقربها و افعیها
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 26 ] ... ص : 19
( جَزاءً وِفاقاً ( 26
جَزاءً وِفاقاً: پاداش داده شوند جهنّمیان، پاداشی موافق کردار ایشان پس بیان موافقت کردار به جزا را فرماید.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 27 ] ... ص : 19
( إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً ( 27
إِنَّهُمْ کانُوا: بدرستی که ایشان بودند، لا یَرْجُونَ حِساباً: امید نداشتند و نمیترسیدند از حساب آخرت، یا امیدوار نبودند به ثواب
آخرت و گمان نمیبردند که ایشان را حساب باشد.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 28 ] ... ص : 19
( وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذَّاباً ( 28
__________________________________________________
. 1) به این مضمون، بحار الانوار ج 8، باب النار، ص 302 ، روایت 61 )
. 2) بحار الانوار، ج جدید، ج 8، باب النار ص 259 )
. 3) بحار الانوار، ج جدید، ج 8، باب النار ص 259 )
ص: 20
وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا: و تکذیب کردند به آیتهاي ما، کذّابا: تکذیب کردنی.
مراد آیاتی است که انبیا بدیشان نمودند، یا آیات قرآن یا به حجج الهی که از جمله آنها ائمه هدي علیهم السّلاماند.
«1» . در کتاب کافی- از حضرت باقر علیه السّلام مروي است که تمام ائمه آیات خدا میباشند
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 29 ] ... ص : 20
( وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ کِتاباً ( 29
وَ کُلَّ شَیْءٍ: و هر چیزي از اعمال بندگان از طاعت و معصیت و غیر آن، أَحْ َ ص یْناهُ کِتاباً: شمردهایم آن را و نگاشتهایم آن را و
نوشتهایم نوشتنی. یعنی احصاي آن کردهایم در حالتی که نوشته شده است در لوح محفوظ یا در صحف حفظه.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 30 ] ... ص : 20
( فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلاَّ عَذاباً ( 30
فَذُوقُوا: پس بچشید عذاب را.
بیان- این مسبّب است از کفر ایشان به حساب و جزا و تکذیب به آیات الهی. یعنی چون در دنیا تکذیب آیات ما کردند و روز
صفحه 40 از 252
حساب و جزا را باور نداشتند. ما در آخرت ایشان را خواهیم گفت یعنی ملائکه به امر ما گویند: پس بچشید عذاب جهنم [را].
فَلَنْ نَزِیدَکُمْ: پس نمیافزائیم شما را همیشه، إِلَّا عَذاباً: مگر عذابی فوق عذاب. در خبر است که این آیه سختترین آیات قرآن است
بر جهنّمیان.
__________________________________________________
. 1) اصول کافی (چ اسلامیه، 1388 هج) ج 1، ص 161 )
ص: 21
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 31 ] ... ص : 21
( إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً ( 31
بعد از وعید مشرکان و طاغیان بیان وعده متقیان را فرماید:
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ: بدرستی که براي پرهیزکاران از شرك و معاصی است، مفازا: رستگاري از عذاب یا جاي فوز و فلاح.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 32 ] ... ص : 21
( حَدائِقَ وَ أَعْناباً ( 32
حَدائِقَ وَ أَعْناباً: باغهاي مشتمله بر درختان بیشمار مملوّ از میوه و درختان انگور.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 33 ] ... ص : 21
( وَ کَواعِبَ أَتْراباً ( 33
وَ کَواعِبَ أَتْراباً: و ایشان را است دختران نار پستان همزادان و مساوي و مشاکل یکدیگر در سن و خلقت و قامت و صورت یا به
مقدار ازواج خود در حسن صورت و سنّ. در بعضی تفاسیر زنان شانزده ساله و مردان سی و سه ساله، لکن در اغلب تفاسیر ذکر
شده که همه اهل بهشت از مردان و زنان سی و سه ساله باشند.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 34 ] ... ص : 21
( وَ کَأْساً دِهاقاً ( 34
وَ کَأْساً دِهاقاً: و مر ایشان را است جامهاي پر از شراب یا جامهاي پی در پی.
ص: 22
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 35 ] ... ص : 22
( لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا کِذَّاباً ( 35
لا یَسْمَعُونَ فِیها: نمیشنوند در بهشت، لَغْواً وَ لا کِذَّاباً: سخنان بیهوده و باطل و نه دروغی. یا نشنوند در شرب خمر بهشت، سخن
عبث و دروغ. به خلاف شاربان خمر دنیا که در مجلس ایشان هذیان و عربده و خلاف و جدال بسیار باشد. شعبه از قتاده از حسن
که در سوره عمّ است، علیّ بن أبی طالب علیه « للمتّقین » روایت کند که او گفت: من از ابن عبّاس شنیدم که میگفت: مراد از
به خدا قسم که علی بن أبی طالب مهتر و بهتر :« و اللّه هو سیّد من اتقی و خاف » : السّلام است. پس ابن عباس سوگند یاد نمود که
صفحه 41 از 252
به خدا قسم که علی بن أبی طالب مهتر و بهتر :« و اللّه هو سیّد من اتقی و خاف » : السّلام است. پس ابن عباس سوگند یاد نمود که
«1» . هر متقی و سرور هر درستکاري است
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 36 ] ... ص : 22
( جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً ( 36
جَزاءً مِنْ رَبِّکَ: پاداش داده شدهاند این متّقیان به نعم مذکوره پاداش دادنی از جانب پروردگار تو به مقتضی وعده، عَطاءً حِساباً:
عطیه و بخشش را از جانب خدا وافی و کافی و پسندیده و بر حسب اعمال ایشان.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 37 ] ... ص : 22
( رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً ( 37
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: جزا داده شدهاند از جانب پروردگار آسمانها و
__________________________________________________
. 1) تفسیر منهج الصادقین. (چ 1346 ش)، ج 10 ، ص 133 )
ص: 23
زمینها، وَ ما بَیْنَهُمَا: و آنچه میان آنهاست از مخلوقات، الرَّحْمنِ: خداي بزرگ بخشایش کننده لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً: مالک نباشند
اهل آسمان و زمین از او سبحانه سخن گفتن را، یعنی قادر نباشند بر آنکه با او سخن گویند، یا زبان به شفاعت بگشایند، مگر به
اذن او سبحانه. یا قدرت نداشته باشند زبان اعتراض بگشایند بر ثواب و عقاب او. زیرا همه مملوك [هستند] و مملوك مالک نیست
که بر مالک خود اعتراض کند.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 38 ] ... ص : 23
( یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَۀُ صَ  فا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً ( 38
بعد در وصف قیامت فرماید:
یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ: روزي که بایستد روح، وَ الْمَلائِکَۀُ صَ  فا: و بایستند ملائکه در حالتی که صفزدگان باشند.
بیان- روح ملکی است موکّل بر ارواح. ابن عبّاس گوید مخلوقی از او بزرگتر نیست در روز قیامت. او تنها در صفی باشد و ملائکه
در عین المعانی از ابن مسعود روایت نموده که مقام «1» . با کثرت عدد و عظمت جسد در صفی، و او در بزرگی برابر همه باشد
و از حضرت صادق «2» . روح، آسمان چهارم است. هر روز دوازده هزار تسبیح میگوید و از هر تسبیح او ملکی مخلوق میگردد
علیه السّلام مروي است فرمود: روح مخلوقی است اعظم از خلقت جبرئیل و میکائیل و نبوده با هیچ کس از گذشتگان غیر از
حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج)، اسلامیه- ج 5، ص 426 )
. 2) منهج الصادقین، (افست اسلامیه- 1346 ش)، ج 10 ، ص 134 )
ص: 24
بنا به قولی مراد از روح قرآن است و به قولی جبرئیل است که با ملائکه در یک صف «1» . و سلّم و او با ائمه علیهم السّلام است
بایستند.
صفحه 42 از 252
لا یَتَکَلَّمُونَ: سخن نگویند در شفاعت و غیر آن روز قیامت، إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ: مگر کسی که اذن داده باشد مر او را خداي
بخشنده که شفاعت کند عاصیان را، وَ قالَ صَواباً: و گفته باشد آن کس گفتاري با صواب که لا اله الا اللّه باشد.
نحن و » : عیّاشی- به اسناد صحیحه خود روایت نموده از معاویۀ بن عمّار که از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم این آیه را، فرمود
به خدا قسم مائیم آنها که روز قیامت اذن شفاعت ایشان دهند و مائیم که زبان به تکلّم :« اللّه المأذونون لهم یوم القیمۀ و القائلون
نمجّد ربّنا و نصلّی علی نبیّنا و نشفع لشیعتنا و » بگشائیم. من گفتم: یابن رسول اللّه، جانم فداي شما! به چه قائل خواهید شد؟ فرمود
زبان به تمجید و تقدیس پروردگار خود بگشائیم، و بر پیامبرمان صلوات فرستیم، و از براي شیعیان خود شفاعت کنیم، :« لا یردّ ربّنا
«2» . و پروردگار ما رد نفرماید شفاعت ما را
تتمّه- این آیه براي تقریر و تأکید عدم مالکیّت کفّار است در خطاب، چه ارواح و ملائکه که اشرف خلایقند و اقرب به او سبحانه،
هرگاه قادر نباشند که متکلّم شوند در محضر الهی، مگر آنکه اذن فرماید او را و به گفتار صواب متکلّم شود، که آن شفاعت است
در حقّ کسی که رضاي خدا به آن تعلق گرفته باشد یا او قائل به کلمه توحید باشد. پس غیر ایشان چگونه بر این مالک توانند بود؟
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 39 ] ... ص : 24
( ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ مَآباً ( 39
__________________________________________________
1) تفسیر عیاشی (علمیه اسلامیه- تهران)، ج 2، ص 317 ، روایت 161 . تفسیر قمی (چ نجف)، ج 2 ص [...] )
. 2) تفسیر مجمع البیان ( 1403 هج)، ج 5، ص 427 )
ص: 25
ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ: آن روز، روزي است محقّق الوقوع. یعنی البتّه واقع خواهد شد و هیچ شکی در آمدن آن نیست. فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ:
پس هر که خواهد فرا گیرد، إِلی رَبِّهِ مَآباً: به سوي ثواب پروردگار خود، بازگشتنی به ایمان و طاعت. یعنی هر که خواهد که عمل
صالح کند که موجب تقرّب او شود به ثواب خدا، پس او متمکّن خواهد شد بر آن، به جهت ازاحه علل و ایضاح سبل و ابلاغ رسل.
[سوره النبإ ( 78 ): آیه 40 ] ... ص : 25
( إِنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً ( 40
اَّ أَنْذَرْناکُمْ
: بدرستی که ما ترسانیدیم شما را به توسّط کتاب آسمانی،ذاباً قَرِیباً
: از عذاب نزدیک که عذاب آخرت است و نزدیکی او به اعتبار تحقّق او است. زیرا هر آینده [اي قریب است،وْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ
: روزي که بنگرد آدمی، جزايا قَدَّمَتْ یَداهُ
: آن چیزي را که پیش فرستاده از عمل. یعنی هر کس باشد از مؤمن و کافر، در آن روز کردارهاي خود را ببیند، از خیر و شرّ و
طاعت و معصیت. یَقُولُ الْکافِرُ
: و گوید کافر به خدا و رسول و قیامت، یایْتَنِی کُنْتُ تُراباً
: اي کاشکی من بودم خاك! یعنی هرگز آفریده نشده بودم در دنیا. یا امروز خاك بودمی و زنده نشدمی و این روز را ندیدمی.
عبد اللّه بن عمر روایت نموده که روز قیامت تمام حیوانات را حشر کنند به جهت قصاص که گوسفند بیشاخ را شاخ دهند تا از
و بعد از آن حیوانات خاك شوند. کافر چون آن حال را بیند، «1» . گوسفند شاخدار قصاص کند، اگر باو در دنیا شاخ خورده باشد
صفحه 43 از 252
گوید اي کاش من خاك میشدم، مثل حیوانات.
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان، چ 1403 هج، ج 5 ص 427 )
ص: 26
گفت: به «1» ؟ از ابن عباس سؤال شد که چرا مکنّی کرد حضرت رسول امیر المؤمنین علیهما السّلام را به ابی تراب « علل » تتمّه- در
جهت آنکه حضرت علی علیه السّلام صاحب زمین و حجّت خداست بر اهل زمین بعد از حضرت رسول و از وجود علی علیه السّلام
زمین باقی و آرام است. و من شنیدم از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: در وقتی که روز قیامت شود و ببینند کافران آنچه
« را که خدا مهیّا فرموده براي شیعیان علی علیه السّلام از ثواب و تقرّب و کرامت، پس میگویدا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً
«2» . ، یعنی از شیعیان ابو تراب و علی علیه السّلام
__________________________________________________
.«. المکنّی امیر المؤمنین ابو تراب ...» : 1) چنانکه در تفسیر قمی (چ نجف) ج 2، ص 402 آمده است )
2) علل الشرایع شیخ صدوق (چ نجف 1385 هج) ج 1 باب 125 ، ص 156 . همین روایت را در معانی الاخبار (چ حیدري تهران) )
ص 120 آورده است.
ص: 27
ص : 27 ... «( النّازعات ) » سوره هفتاد و نهم
اشاره
سورة النّازعات- این سوره مبارکه مکّی است.
عدد آیات- چهل و شش نزد کوفی، و چهل و پنج نزد باقی.
عدد کلمات- یکصد و هفتاد و نه.
عدد حروف- هفت صد و سه.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام: هر که سوره و النّازعات تلاوت کند، نمیرد مگر سیراب و مبعوث
به شرط ایمان و تقوي و ثبات) و چون حق تعالی اختتام سوره النبأ ) «1» . نگردد، مگر سیراب، و در بهشت داخل نشود مگر سیراب
فرمود به ذکر احوال قیامت، افتتاح این سوره نیز به ذکر آن فرماید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 1] ... ص : 27
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً ( 1
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (ج حیدري 1391 هج)- ص 149 )
ص: 28
صفحه 44 از 252
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً: سوگند به کشندگان، از روي قوّت و شدت. یعنی به ملائکه موت که نزع کنندگانند جانهاي کافران را به اغراق
نمودن در آن نزع و آن بیرون آوردن جانهاي ایشان است از اقصاي ابدان و از اصول انگشتان و ناخنها و از زیر مويهاي ایشان به
قهر و خشم تمام، تا چون همه آن را به حلق آرند، بازگذارند تا باز به جاي خود رود، پس بار دیگر نزع آن کنند. علّامه مجلسی
(رحمه اللّه) روایت نموده که حضرت خلیل الرحمن علیه السّلام از ملک الموت خواست که ظاهر شود براي او به صورتی که قبض
روح فاجر مینماید. عرض کرد قدرت بر دیدن نداري. فرمود توانائی دارم. گفت برگردان صورت خود را از من. حضرت التفات
نمود، ناگاه دید مرد سیاه روي با موي سیاه و بدبو با لباس سیاه که از دهن و مناخر دماغ او آتش و دود سیاه بیرون میآید، در آن
حال غشوه بر آن حضرت عارض شد. چون افاقه آمد، فرمود اگر ملاقات ننماید فاجر نزد موت خود، مگر همان صورت و هیبت تو
«1» . را، هر آینه او را همین عذاب و نقمت کافی خواهد بود
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 2] ... ص : 28
( وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً ( 2
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً: و سوگند به ملائکه که به نشاط و رفق بیرون برندگانند ارواح مؤمنان را بیرون بردنی به رفق و مدارا و نرمی، تا
آنکه به سهولت تمام، روح از بدن ایشان مفارقت کند. در حدیث است که هیچ مؤمن نباشد الّا نزد موت او بهشت و غرف و سایر
نعم بر او عرضه کنند، و چون جاي خود را در آنجا ببیند، به نشاط و بهجت تمام جان سپارد، و کافران را همچنین جاي در جهنم با
انواع عقوبت و عذاب، تا به عسرت هر چه تمامتر جان آنها نزع نمایند.
__________________________________________________
74 ، روایت 25 به نقل از عوالی اللئالی و تسلیۀ الفؤاد، سید عبد اللّه شبّر- طبع - 1) بحار الانوار (چ حیدري)، ج 12 ، باب 3، ص 75 )
. 40 ، به نقل از جامع الاخبار ص 198 - قم 1393 هج، ص 39
ص: 29
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 3] ... ص : 29
( وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً ( 3
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً: و سوگند به ملائکه شنا کننده، شنا کردنی. یعنی آمد و شد نمایندگان از هوا به زمین، از زمین به هوا و شتاب
کنندگان براي تدبیر مصالح اهل زمین، چنانچه غوّاصان در دریا غوص کنند.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 4] ... ص : 29
( فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً ( 4
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً: پس پیشی گیرندگان بر یکدیگر، در وقت فرود آمدن به زمین، پیش گرفتنی در فرمانبرداري اوامر الهی.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 5] ... ص : 29
( فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً ( 5
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً: پس تدبیر کنندگان کار دنیا، یعنی جبرئیل که بر ریاح و جنود موکّل است، و اسرافیل که نازل میشود با قضایا و
اقدار، و میکائیل که باران و گیاه متعلق به او، و عزرائیل که قبض ارواح با او است، یا مراد ملائکه دیگرند که مدبّر امر عقاب جهنّم
صفحه 45 از 252
و ثواب بهشتاند.
تتمه- ابن بابویه (رحمه اللّه)- به اسناد خود از حضرت رضا علیه السّلام نقل نموده فرمود: جماعتی از خواص حضرت صادق علیه
السّلام خدمت آن سرور در شب مهتابی بودند. عرض کردند: یابن رسول اللّه، چه نیکوست صفحه آسمان از نور این نجوم و
کواکب. پس حضرت فرمود شما این را گوئید و بدرستی که مدبّرات چهارند: جبرئیل، اسرافیل، میکائیل، عزرائیل. نظر میکنند به
زمین، پس میبینند شما و برادران شما را در اقطار زمین و نور شما به آسمانها و زمین نیکوتر
ص: 30
«1» . است از نور این کواکب. و بدرستی که ایشان میگویند چنانچه شما میگوئید، چقدر نیکو است انوار این جماعت مؤمنین
(زهی سعادت این مرتبه عظمی).
:« انّ اللّه یقسم بما شاء من خلقه و لیس لخلقه ان یقسموا الّا به » : تبصره- از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام مروي است که
بدرستی که خداي تعالی قسم یاد نماید به آنچه بخواهد از مخلوقات، و نیست براي مخلوق که قسم یاد کند، مگر به ذات احدیّت
و وجه این که حق سبحانه به مخلوقات خود قسم یاد فرماید، آن است که تا تنبیه بندگان خود نماید بر موضع عبرت. چه قسم «2» . او
دلالت بر عظمت شأن مقسّم به میکند. بنابراین خداي تعالی در این سوره مبارکه سوگند یاد میفرماید به اصناف این ملائکه و
جواب قسم محذوف است. یعنی قسم به این امور مذکوره هر آینه مبعوث خواهید شد در قیامت.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 6] ... ص : 30
( یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَۀُ ( 6
یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَۀُ: روزي که بجنبد جنبیدنی. مراد اجرام ساکنه زمین و کوههااند که به شدت تمام متزلزل و مضطرب شوند و
زندگان از هول آن بمیرند و آن نفخه اولی است.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 7] ... ص : 30
( تَتْبَعُهَا الرَّادِفَۀُ ( 7
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَۀُ: در حالتی که از پی درآید آن را از پس در آینده. مراد آسمانها و کواکباند که در عقب آن شکافته و پراکنده
شوند. یا نفخه ثانیه که
__________________________________________________
. 1) عیون اخبار الرضا علیه السّلام (چ نجف 1390 هج)، ج 2، باب 30 ، ص 2، روایت 2 )
. 2) تفسیر مجمع البیان، ( 1403 هج)، ج 5، ص 430 )
ص: 31
بعد از نفخه اولی واقع شود و همه خلقان زنده شوند.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 8] ... ص : 31
( قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَۀٌ ( 8
قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَۀٌ: دلها در آنروز ترسان و لرزان باشد.
صفحه 46 از 252
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 9] ... ص : 31
( أَبْصارُها خاشِعَۀٌ ( 9
أَبْصارُها خاشِعَۀٌ: چشمهاي صاحب دلها فراخوابانیده، به جهت هولهاي آن.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 10 ] ... ص : 31
( یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ ( 10
یَقُولُونَ: میگویند منکران قیامت در وقتی که با ایشان میگویند: شما مبعوث خواهید شد: أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ: آیا رد کرده
شدگانیم در حالت اولی؟ یعنی آیا ما را بعد از مرگ به همان حالت که داشتیم، رد خواهند کرد؟
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 11 ] ... ص : 31
( أَ إِذا کُنَّا عِظاماً نَخِرَةً ( 11
أَ إِذا کُنَّا: آیا چون گردیم ما، عِظاماً نَخِرَةً: استخوانهاي پوسیده نزدیک خاك شدن، ما را مبعوث خواهند کرد؟
ص: 32
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 12 ] ... ص : 32
( قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ ( 12
قالُوا تِلْکَ: گفتند از روي استهزاء: اگر چنین باشد آن بازگشتن، آن هنگام، إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ: بازگشتنی باشد صاحب خسران یا
منسوب به زیان یا اصحاب آن زیانکار باشند، مانند تاجري که سرمایه و ربح از دست او رفته باشد. یعنی به طریق سخریّه گفتند:
اگر قیامت متحقّق شود و ما را رجوع به محشر باشد، پس ما زیانکار باشیم، زیرا پیوسته تکذیب آن کردهایم. حق تعالی در جواب
میفرماید استعجاب مینمایند به وقوع قیامت، چه آن در نزد قدرت ما در کمال آسانی است.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 13 ] ... ص: 32
( فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ ( 13
فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِ دَةٌ: پس جز این نیست که آن یک فریاد است. یعنی یک دمیدن اسرافیل که همه خلایق بدان زنده شوند. مراد،
نفخه ثانیه است.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 14 ] ... ص : 32
( فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ( 14
فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ: پس آنگاه ایشان به روي زمین سفید و هموار باشند، که از زمین محشر، و همه بر روي آن محشور شوند، چنانچه
نام زمینی است نزدیک بیت المقدس در حوالی کوه اریحا، و محشر آنجا خواهد بود. « ساهره » در زیر زمین مستور بودند. نزد بعضی
ص: 33
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 15 ] ... ص : 33
صفحه 47 از 252
( هَلْ أَتاكَ حَدِیثُ مُوسی ( 15
بعد از آن حق تعالی به جهت تهدید کفّار قریش بر تکذیب حضرت رسالت و انکار حشر و تسلّی خاطر آن حضرت، اخبار فرماید
از وقوع عذاب بر امّت حضرت موسی علیه السّلام که اعظم ایشان بودند در شوکت و حشمت و جسامت، به جهت تکذیب و انکار
هلاك شدند.
هَلْ أَتاكَ حَدِیثُ مُوسی (استفهام تقریري است) یعنی به تحقیق آمد تو را سخن موسی علیه السّلام.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 16 ] ... ص : 33
( إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً ( 16
إِذْ ناداهُ رَبُّهُ: وقتی که ندا فرمود موسی را پروردگار او، بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً: به وادي پاکیزه طوي که نام او است. یا به معنی مرّتین
که دو مرتبه ندا کرده شده در آن.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 17 ] ... ص : 33
( اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی ( 17
اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ: برو به سوي فرعون، إِنَّهُ طَغی بدرستی که او طغیان نموده و از حد در گذشته، در تکبّر و سرکشی.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 18 ] ... ص : 33
( فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکَّی ( 18
ص: 34
فَقُلْ هَلْ لَکَ: پس بگو مر او را، از روي تلطف و مدارا: آیا مر توراست میل و رغبتی، إِلی أَنْ تَزَکَّی: به سوي آنکه تزکیه شوي و
پاك گردي از شرك و لوث کفر و طغیان، و پاکیزه [شده،] به کلمه طیّبه لا اله الا اللّه گویا شوي؟
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 19 ] ... ص : 34
( وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ فَتَخْشی ( 19
وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ: و آیا رغبت داري به سوي آنکه هدایت کنم تو را به شناسائی پروردگار خود، فَتَخْشی پس بترسی از عقاب او
و حذر کنی از سرکشی و نافرمانی او؟
تنبیه- آیه مشعر است بر آنکه خشیت بدون معرفت، تحقّق ندارد. تخصیص خشیت به ذکر، به جهت آن است که آن ملاك امر
است. چه هر که از خدا بترسد، مرتکب افعال خیر میشود و هر که ایمن است از او، جرئت نماید به همه اعمال شرّ. و خشیت
عبارت است از حالت نفسانیّه که ناشی گردد از شعور به عظمت الهی و هیبت سبحانی و ترس حجب از او، و این حالت حاصل
نشود مگر براي کسی که اطلاع یابد بر جلال کبریائی و بچشد لذّت قرب را. این است معرفت.
تتمّه- آیه دالّ است بر نهایت لطف خداوند سبحان نسبت به بندگان. چه هرگاه لطف او با کسی که چهار صد سال دعوي خدائی
کرد، بدین مرتبه [باشد] که حضرت موسی علیه السّلام را فرماید که با او سخن نرم گوي و با او مدارا کن، از اینجا معلوم میشود
که لطف وي نسبت به دوستان در چه مرتبه خواهد بود.
صفحه 48 از 252
حق تعالی به موسی خطاب فرمود برو و به ملایمت، فرعون را دعوت کن، اگرچه میدانم که اجابت نخواهد کرد. حضرت عرض
کرد: بار خدایا پس دعوت من چه فایده دارد؟ ندا رسید: تا بر او حجّت لازم شود و روز قیامت نگوید به من پیغمبر نفرستادي.
ص: 35
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 20 ] ... ص : 35
( فَأَراهُ الْآیَۀَ الْکُبْري ( 20
پس حضرت موسی علیه السّلام به امر الهی نزد فرعون رفت و تبلیغ رسالت نموده از او معجزه طلبید.
فَأَراهُ الْآیَۀَ الْکُبْري پس نشان داد او را موسی معجزه بزرگ، که آن قلب عصا به مار بود، که مقدّم و اصل همه معجزات و متضمن
مزیّت برهان بود. یا مراد عصا و ید بیضا یا مجموع معجزات که در وضوح دلالت در حکم آیۀ واحده بود.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 21 ] ... ص : 35
( فَکَذَّبَ وَ عَصی ( 21
چون حضرت موسی علیه السّلام اظهار معجزه نمود، فَکَذَّبَ وَ عَصی پس تکذیب نمود فرعون، حضرت موسی را و عاصی شد از
خدا. یعنی اعراض کرد از طاعت حضرت در دعوت رسالت و بعد از مشاهده معجزه گفت: این از نزد خدا نیست، بلکه سحر موسی
است.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 22 ] ... ص : 35
( ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی ( 22
ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی پس پشت کرد در حالتی که سعی میکرد به ابطال امر او یا بترسید از اژدها و پشت گردانیده میگریخت.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 23 ] ... ص : 35
( فَحَشَرَ فَنادي ( 23
ص: 36
فَحَشَرَ فَنادي پس جمع کرد همه لشکریان یا سحره را، پس ندا کرد مر ایشان را به نفس خود، یا منادي از جانب او ندا کرد.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 24 ] ... ص : 36
( فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی ( 24
فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی پس گفت منم پروردگار شما و متولّی جمیع امور شما که عالی هستم [از شما] و از همه الهه دیگر که
اصناماند و بر صورت من ساختهاند. چه بهر که خواهم، ضرر میتوانم رسانید و هیچ کس نتواند به من ضرر رساند. پس هیچ
خدائی برتر از من نباشد.
در لطائف- نقل نموده که ابلیس این سخن شنید، گفت مرا طاقت شنیدن این کلام نیست زیرا من دعوي خیریت کردم بر آدم، این
همه بلا به من رسید.
أَنَا » : بنا به قولی فرعون چون مشاهده اژدها کرد، پناه به قوم خود آورد. گفت «1» . فرعون که چنین لافی میزند، کار او به کجا رسد
صفحه 49 از 252
جهّال قوم به جهت فرط جهالت تفکّر نکردند در این که شخصی که از ضرر ثعبان خائف و .« رَبُّکُمُ الْأَعْلی فامنعونی من هذا الثعبان
مروي است چون فرعون معجزات را دید، ملزم شد و «2» . بامثال خود استعانت جوید، چگونه در دعوي الوهیت صادق باشد
نخواست که عجز او بر قوم ظاهر شود. حیلهبازي پیش گرفت، گفت: اگر به حسب فرض خداي دیگر باشد، چنانچه موسی گوید،
من برتر از او خواهم بود. چه رسول او موسی است همیشه برهنه و گرسنه و کلاهی بر سر و چوبی در دست و نعلینی در پا و نه اسب
دارد نه غلام و خدم، و رسولان من جامههاي زیبا و لباسهاي دیبا [پوشیدهاند] و به شوکتی تمام بر اسبها سوارند و مستغرق در
طلا و نقره، صاحب خدم و حشم و مال و منال، از این جا رتبه من و خداي موسی را معلوم کنید و بدانید من
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چ سوم اسلامیه، ج 10 ، ص 143 )
. 2) مجمع البیان ( 1403 هج)، ج 5 ص 432 )
ص: 37
«1» . عزیزترم
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 25 ] ... ص : 37
( فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولی ( 25
فَأَخَ ذَهُ اللَّهُ: پس گرفت او را خدا، نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولی به عقوبت آخرت و به عذاب دنیا، که غرق باشد. ابن عباس گفته معنی
و میان این دو کلمه .« انا ربّکم الاعلی » و کلمه دوم « ما علمت من اله غیره » : آنکه به نکال دو کلمه او را مؤاخذه ساخت. کلمه اول
چهل سال بود، و به روایتی بیست سال.
ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: جبرئیل با حضرت ملک
جلیل عرض کرد:
به اسماع قوم رسانیده و چنین ادعائی « انا ربّکم الاعلی » پروردگارا فرعون را واگذشتهاي و مؤاخذه نفرمائی و حال آنکه نداي
نموده؟ خطاب رسید که استعجال بر مؤاخذه شأن تو و امثال تو است که خوف آن دارید که انتقام و تعذیب از شما فوت شود و او
«2» . آخر به عقوبت ما در دنیا و آخرت گرفتار آید
تتمه- از ابن عباس نقل است که حضرت موسی علیه السّلام گفت: خدایا مهلت دادي فرعون را صد سال که ادعاي خدائی کند و
انکار رسولان تو نماید.
او مردي نیکو خلق و در قضاي حوائج و مهمات « انّه کان حسن الخلق سهل الحجاب فاحببت ان اکافیه » : حق تعالی وحی فرمود
مردمان توجه مینمود و ایشان را از درگاه خود منع نمیکرد. من خواستم مجازات او را به او رسانم و بدین جهت او را واگذاشتم.
«3»
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چ سوم اسلامیه، ج 10 ص 143 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 هج)، ج 5 ص 432 )
. 3) منهج الصادقین (چ سوم اسلامیه)، ج 10 ص 144 )
ص: 38
صفحه 50 از 252
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 26 ] ... ص : 38
( إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشی ( 26
إِنَّ فِی ذلِکَ: بدرستی که در گرفتن فرعون به عقوبت، لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشی هر آینه پندي و اعتباري است مر کسی را که از شأن او
باشد که بترسد تا از نافرمانی ما دوري نموده، مطیع شود.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 27 ] ... ص : 38
( أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها ( 27
بعد از آن به جهت تذکر منکران بعث و اظهار قدرت خود بر اعاده و حشر فرماید:
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً: آیا شما منکران حشر و نشر سختتر و دشوارترید نزد خداي تعالی از جهت آفریدن، أَمِ السَّماءُ بَناها: یا آسمان با
این عظمت؟ و چون شما میدانید که آسمان باعظم جثه و رفعت آفریده خدا است، پس چگونه قادر نباشد شما را زنده فرماید براي
جزا.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 28 ] ... ص : 38
( رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها ( 28
رَفَعَ سَمْکَها: برداشت سقف آن را، یعنی مقدار ذهاب آن را از زمین در سمت علوّ مدور و مرفوع گردانید که آن مسیر پانصد سال
راه است. فَسَوَّاها: پس تسویه فرمود آن را بیقصور و تفاوت و فتور، و آن را کامل ساخت به آنچه موجب صلاح آن است از
کواکب و تقدیرات و غیر آن.
ص: 39
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 29 ] ... ص : 39
( وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها ( 29
وَ أَغْطَشَ لَیْلَها: و تاریک ساخت شب آن را، وَ أَخْرَجَ ضُ حاها: و بیرون آورد روشنی آفتاب آن را. مراد روز است. و اضافه روز و
شب به آسمان به سبب آنکه حدوث آنها به سبب فلک است. چه طلوع و غروب آفتاب که موجب شب و روز است، منوط به
حرکت فلک باشد.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 30 ] ... ص : 39
( وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها ( 30
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ: و زمین را بعد از آفریدن آسمان، دَحاها: بگسترد و منبسط ساخت به جهت آرام گرفتن خلایق در آن. جمهور
علما برآنند که آفرینش زمین پیش از خلق آسمان و گستردن آن بعد از آن است. چنانچه روایت شده که حق تعالی زمین را بیافرید
«1» . و همه را در زیر کعبه جمع و بعد آسمان را بیافرید و جبرئیل را فرمود تا زمین را از زیر خانه کعبه منبسط ساخت
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 31 ] ... ص : 39
صفحه 51 از 252
( أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها ( 31
أَخْرَجَ مِنْها ماءَها: در حالتی که بیرون آورد از زمین آب آن را. یعنی چشمهها و ینابیع را. وَ مَرْعاها: و چراگاه آن و گیاه را.
__________________________________________________
[...] . 1) تفسیر ابو الفتوح رازي، چ اسلامیه 1398 هج، ج 11 ص 389 )
ص: 40
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 32 ] ... ص : 40
( وَ الْجِبالَ أَرْساها ( 32
وَ الْجِبالَ أَرْساها: و کوهها را محکم و استوار و پایدار ساخت و حق تعالی بسط زمین و اثبات کوهها و انفجار چشمهها و اظهار
مرعی نمود.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 33 ] ... ص : 40
( مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ ( 33
مَتاعاً لَکُمْ: به جهت بهره و برخورداري مر شما را، وَ لِأَنْعامِکُمْ: و مر چهار پایان شما را که بچرند در آن. و البته تعقل و تدبر در این
اشیاء آیات باهره الهی است که دلالت دارد بر صحّت بعث و نشور.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 34 ] ... ص : 40
( فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّۀُ الْکُبْري ( 34
بعد از آن در بیان بعث فرماید.
فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّۀُ الْکُبْري پس چون بیاید بلیّه بزرگتر و با هولتر که [بالاي همه دواهی است و غالب بر جمیع بلایا که تمام داهیه و
بلیّه در تحت آن پوشیده شود. و آن قیامت یا نفخه ثانیه یا ساعتی [است که اهل بهشت به بهشت روند و اهل جهنّم به جهنّم.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 35 ] ... ص : 40
( یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعی ( 35
یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ: پس یاد کن روزي را که یاد آورد آدمی، ما سعی:
آنچه کرده در عمل از خیر و شرّ. یعنی همه را نوشته، بدست او دهند تا بخواند و ص: 41
همه کس در آن روز تأسّف و تحسّر خورند. امّا ابرار به جهت آنکه چرا اعمال حسنه بیشتر بجا نیاوردند، و اما فجّار که چرا معصیت
کردند.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 36 ] ... ص : 41
( وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَري ( 36
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ: و ظاهر و آشکار گردانیده شود جهنم، لِمَنْ یَري مر کسی را که بیند یعنی به مرتبهاي آشکارا شود که هر که اهل
رؤیت باشد، آن را ببیند.
صفحه 52 از 252
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 37 ] ... ص : 41
( فَأَمَّا مَنْ طَغی ( 37
فَأَمَّا مَنْ طَغی پس هر که سرکشی نموده و از حد گذشته باشد. یعنی ایمان به خدا نیاورده.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 38 ] ... ص : 41
( وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ( 38
وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا: و مقدّم داشته زندگانی دنیا را و در لذّت آن منهمک شده، و بدین جهت مستعد آخرت نشده باشد به وسیله
عبادت و تهذیب اخلاق، و کار آن نساخته.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 39 ] ... ص : 41
( فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوي ( 39
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوي پس بدرستی که جهنم، آن جاي او است.
زیرا یاغی از فرمان الهی بوده.
ص: 42
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 40 ] ... ص : 42
( وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوي ( 40
وَ أَمَّا مَنْ خافَ: و اما هر که ترسیده باشد، مَقامَ رَبِّهِ: از ایستادن نزد پروردگار خود، یعنی در موقف عتاب ربّ الارباب، وَ نَهَی
النَّفْسَ عَنِ الْهَوي
و بازداشته باشد نفس خود را از آرزوي آن، یعنی از تمنّاي حرام و ناشایست.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 41 ] ... ص : 42
( فَإِنَّ الْجَنَّۀَ هِیَ الْمَأْوي ( 41
فَإِنَّ الْجَنَّۀَ: پس بدرستی که بهشت با نعم آن، هِیَ الْمَأْوي آن آرامگاه و جایگاه او است.
تنبیه- آیه شریفه آگاه فرماید بندگان را که بهشت با تشریفات نامتناهی آن، خاصّه کسانی است که داراي دو صفت باشند: یکی
ترس مؤاخذه سبحانی و دیگر باز داشتن نفس از مشتهیات آن. و نزد بعضی آیه شریفه در شأن کسی است که قصد معصیت کند در
خلوت، و بر آن قادر باشد، پس خلاف نفس نموده، از خدا بترسد و از عمل به آن دست باز دارد.
عبرت- روح البیان- مولا اسمعیل حقی در تفسیر خود نقل نموده: در مدینه منوّره مردي بود که همیشه بوي خوش از او میآمد.
روزي شخصی از او پرسید سبب آن را، گفت قصه من عجیب است. پرسنده او را قسم داد که آن را به من بازگوي. گفت در اوّل
جوانی بسیار صاحب حسن و جمال بودم و شغل من بزّازي بود. روزي زنی با کنیزي به دکّان آمد قدري قماش خرید، قیمت معیّن
شد. گفت همراه ما بیا تا ادا کنم. با ایشان رفتم تا به در خانه عالی مرا طلبیده، چون داخل شدم، خانهاي دیدم از فروش و ظروف
آراسته. مرا بنشانید، آن زن چادر از سر برداشت. زنی دیدم به غایت حسن و جمال که خود را به انواع جواهر
صفحه 53 از 252
آراسته. مرا بنشانید، آن زن چادر از سر برداشت. زنی دیدم به غایت حسن و جمال که خود را به انواع جواهر
ص: 43
آراسته. آمد در پهلوي من نشسته، به ظرافت و خوش طبعی با من بسخن درآمد.
بعد از صرف طعام، گفت اي جوان مراد من به دست آوردن تو بود و گر نه از آن قماشها در خانه من بسیار است. چون مهربانی
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی » : بسیار کرد، نفس امّارهام به سوي او میل کرد. ناگاه الهامی به من شد این آیه سوره و النازعات
النَّفْسَ عَنِ الْهَوي فَإِنَّ الْجَنَّۀَ هِیَ الْمَأْوي . پس عزم جزم نمودم دامن پاك را به معصیت آلوده نکنم. اعراض کردم. چون آن زن مرا
مایل به خود ندید، کنیزان را گفت چوب بسیار حاضر کردند و مرا محکم بستند.
گفت: یا مراد من حاصل کن یا تو را هلاك کنم. گفتم اگر مرا ذرّه ذرّه کنی، مرتکب این عمل نشوم. مرا زدند تا به حدي که
خون از بدن من جاري شد. حیله به خاطرم آمد. گفتم مرا نزنید، راضی شدم. مرا گشودند. راه بیت الخلا سؤال کرده در آنجا رفتم
و خود را به نجاست آلوده کردم. چون زن به طرف من آمد. با دست به نجاست دراز کردم. از من فرار کرد فرصت را غنیمت
شمردم، به بیرون شتافتم. به در خانه رسیدم، بسته بود دست به قفل زدم، به حکم خدا در باز شد بیرون آمدم. نزد چشمه آبی
جامههاي خود را شسته و غسل کردم. ناگاه دیدم شخصی پیدا شد و لباس نیکوئی به من پوشانید و بوي خوش بمالید و گفت: اي
پرهیزکار چون پا بر نفس نهادي و از روز جزا ترسیدي و خلاف امر خدا نکردي و نهی او را نهی دانستی، این به جهت امتحان تو
بوده، تو را از آنجا خلاص کردیم، دل فارغ دار که این لباس هرگز چرکین نشود و این بو از تو زایل نشود. از آن زمان این بوي
خوش در بدن من باقی است.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 42 ] ... ص : 43
( یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَۀِ أَیَّانَ مُرْساها ( 42
یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَۀِ: میپرسند تو را اي پیغمبر از قیامت، أَیَّانَ مُرْساها: که کی باشد اقامت آن؟ یعنی در چه زمان خدا قیامت را
قائم کند. یا
ص: 44
مستقر و منتهی قیامت کی باشد؟
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 43 ] ... ص : 44
( فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها ( 43
فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها: در چه چیزي تو از یاد کردن وقت آن براي امّت و تبیین آن؟ یعنی علم قیامت به تو تعلقی ندارد و تو را در آن
دخلی نیست.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 44 ] ... ص : 44
( إِلی رَبِّکَ مُنْتَهاها ( 44
إِلی رَبِّکَ مُنْتَهاها: به سوي پروردگار توست موضع نهایت علم قیامت، نه غیر او. یعنی غایت دانستن آن، به او راجع است و هیچ
کس بر آن آگاه نیست.
چون کفّار قریش از حضرت علم به وقوع قیامت را میپرسیدند و حضرت به جهت این پیوسته ذکر قیامت و از حق تعالی سؤال
نمود، آیه آمد تو بر دانستن قیامت بر چه چیزي؟ یعنی مردمان میپرسند تو را از وقوع قیامت و توبه جهت حرص در جواب آنها
صفحه 54 از 252
پیوسته ذکر آن میکنی و حال آنکه این علم از علوم خاصه من است و سزاوار نیست که هیچ کس را بر آن مطّلع سازم.
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 45 ] ... ص : 44
( إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها ( 45
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ: جز این نیست تو ترساننده هستی، مَنْ یَخْشاها: کسی را که بترسد از قیامت. یعنی تو مبعوث نشدهاي بر آنکه وقت
قیامت را براي ایشان بگوئی، بلکه مبعوث شدهاي که بترسانی آنها را از اهوال آن تا بترسند و مستعدّ آن شوند.
ص: 45
[سوره النازعات ( 79 ): آیه 46 ] ... ص : 45
( کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّۀً أَوْ ضُحاها ( 46
کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها: گویا کفّار روزي را که ببینند قیامت را که از آمدن آن میپرسند، لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّۀً: درنگ نکردهاند در دنیا یا
در قبر، مگر شبانگاه روزي، أَوْ ضُ حاها: یا چاشت آن روز که عشیه آن مذکور شد. یعنی از هول آن روز مدت زندگانی خود را
فراموش کنند و چنان پندارند که نبودند در دنیا، مگر شبانگاه یا چاشتگاه.
ص: 47
ص : 47 ... (« سورة عبس ) » سوره هشتادم
اشاره
سورة عبس- این سوره را سورة السفرة نیز نامند و در مکه نازل شده.
عدد آیات- چهل و دو نزد اهل حجاز و کوفه و چهل و یک نزد غیر.
عدد کلمات- سیصد و سی و یک.
عدد حروف- پانصد و سی و سه.
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام: هر که سوره عبس یا سوره اذا الشّمس کوّرت تلاوت کند، از
«1» . دوستان خدا باشد در بهشت در ظلّ ظلیل و کرامت جلیل، و از مقربان درگاه او باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره عبس ( 80 ): آیه 1] ... ص : 47
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( عَبَسَ وَ تَوَلَّی ( 1
__________________________________________________
1) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حیدري 1391 هج)- ص 149 . در این مدرك و نیز در بحار الانوار ج 92 ص 320 حاصل )
ترجمه عبارت بدین صورت است: هر که قرائت کند عبس و تولی و اذا الشّمس کوّرت را ...
ص: 48
صفحه 55 از 252
شأن نزول- علی بن ابراهیم قمی: ابن ام مکتوم مؤذّن حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کور بود. روزي خدمت حضرت
آمد. عثمان با جمعی بودند.
«1» . حضرت او را مقدّم بر عثمان داشت. پس روي ترش نمود عثمان و پشت کرد از پیغمبر. آیه شریفه نازل شد
عَبَسَ وَ تَوَلَّی: روي ترش کرد و پشت نمود، یعنی عثمان.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 2] ... ص : 48
( أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی ( 2
أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی به جهت آنکه آمد به سوي او نابینا، یعنی عبد اللّه مکتوم.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 3] ... ص : 48
( وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّی ( 3
وَ ما یُدْرِیکَ: و چه چیز دانا گردانید تو را به حال ابن مکتوم، لَعَلَّهُ یَزَّکَّی: شاید که او پاك شود از گناه به سبب رسیدن پرتو التفات
تعلیم تو به او.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 4] ... ص : 48
( أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْري ( 4
أَوْ یَذَّکَّرُ: یا پند گیرد به آنچه بداند از مواعظ، فَتَنْفَعَهُ الذِّکْري پس نفع دهد او را پند دادن تو. مراد آن است که تو میدانی چیزي را
که مترقّب است از ابن مکتوم از تزکیه یا تذکر.
__________________________________________________
404 . در این نسخه بجاي عثمان، عثکن آمده است. - 1) تفسیر قمی، چ نجف 1387 هج، ج 2، ص 405 )
ص: 49
[سوره عبس ( 80 ): آیه 5] ... ص : 49
( أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی ( 5
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی اما آن کس که توانگري دارد یا بینیازي کند از ایمان.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 6] ... ص : 49
( فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّي ( 6
فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّي: پس تو براي او روي میآري. یعنی بر او اقبال کنی از بهر حرص تو بر ایمان او.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 7] ... ص : 49
( وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّی ( 7
صفحه 56 از 252
وَ ما عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّی: و نیست بر تو و زر و وبال از آنکه تزکیه نیابد و پاکیزه نشود او، یعنی ایمان نیاورد.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 8] ... ص : 49
( وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ یَسْعی ( 8
وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ یَسْعی و اما آنکه آمد به تو در حالتی که میشتابید در طلب تعلیم، یعنی ابن امّ مکتوم.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 9] ... ص : 49
( وَ هُوَ یَخْشی ( 9
ص: 50
وَ هُوَ یَخْشی و او میترسید از خدا یا از اذیت کفار، یا ترسد به سبب نابینائی بیفتد و اعضایش ناقص گردد.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 10 ] ... ص : 50
( فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی ( 10
فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی: پس تو از او اعراض و متغیر شوي.
تنبیه- این مطلب محقق است که مقام شامخ حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اعلی و اجلّ است از خطا و خطل و سهو
زلل. زیرا معصوم [است و به هیچ وجه خلاف رضاي سبحانی از او صادر نگردد. بنابراین آنچه نقل شده در نزول این آیات در باره
آنحضرت، از درجه اعتبار ساقط است به وجوهی: 1- سید مرتضی علم الهدي (رحمه اللّه) در تنزیه الانبیاء فرماید: ظاهر آیه دلالت
ندارد بر توجه خطاب به پیغمبر، و نیست در آیه چیزي که دلالت کند بر آنکه خطاب به آنحضرت باشد. بلکه خبر محض است و
تصریح نشده به مخبر عنه (کسی که خبر داده شده از او) و به تأمّل، شخص دریابد که خطاب به غیر پیغمبر است. 2- وصف شده به
- عبوس و این از صفات پیغمبر نیست، نه در قرآن و [نه در خبري که با دشمنان چنین نموده باشد، چه برسد به مؤمنین محبین 3
زیرا کسی را که خلّاق عالم وصف «1» . وصف اقبال به اغنیا و اعراض از فقرا، این هم از چیزهائی است که حضرت از آن مبرّاست
هرگز عقل سلیم تجویز ننماید نسبت «3» « بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق » : و خود فرموده «2» « إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ » : اخلاقش فرموده
خلاف را. 4- نزول آیه در غیر حضرت وارد شده، چنانچه از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که آیه در حق مردي از بنی
امیّه نازل
__________________________________________________
.118 - 1) تنزیه الانبیاء (چ قم)، ص 119 )
. 2) سوره قلم، آیه 4 )
. 3) بحار الانوار چ جدید، ج 71 باب 92 (حسن الخلق)، ص 373 )
ص: 51
شده که نزد پیغمبر نشسته بود. ابن ام مکتوم وارد شد. آن مرد چون او را بدید، از او تنفر نموده، دامن خود را از او دور کرده تا
جامه او به او نرسد و روي عبوس کرد و اعراض نمود. حق تعالی این آیه فرستاد و اخبار فرمود از کراهت و اعراض او از ابن امّ
«1» . مکتوم
صفحه 57 از 252
[سوره عبس ( 80 ): آیه 11 ] ... ص : 51
( کَلاَّ إِنَّها تَذْکِرَةٌ ( 11
کلّا: (این ردع است از معاتبه) یعنی منزجر شو از ترش روئی و اعراض و محترز شو از اقبال به اغنیا و اعراض از فقرا. و این اشعار
است به آنکه [جایز نیست مثل این را در زمان مستقبل به جاي آرند. إِنَّها تَذْکِرَةٌ: بدرستی که آیات قرآنی پندي است مر خلقان را.
یعنی واجب است متّعظ شدن و عمل به موجب آن.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 12 ] ... ص : 51
( فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ ( 12
فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ: پس هر که خواهد، حفظ کند آن را و فراموش نگرداند. چه زمام اختیار در قبضه اختیار اوست. تذکره در این آیه
دالّ است بر آنکه قادر باشد بر فعل خود و مخیر در آن.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 13 ] ... ص : 51
( فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَۀٍ ( 13
فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَۀٍ: در صحیفههاي نوشته شده از لوح محفوظ، گرامی
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان ( 1403 هج- قم)، ج 5، ص 437 )
ص: 52
کرده شده نزد خداي، یا صحف انبیاء.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 14 ] ... ص : 52
( مَرْفُوعَۀٍ مُطَهَّرَةٍ ( 14
مَرْفُوعَۀٍ مُطَهَّرَةٍ: بلند مرتبه در آسمان هفتم، پاکیزه شده از دنایس انجاس و از آلایش شیاطین. زیرا مس آن نمیکنند مگر دستهاي
مطهّر که ملائکهاند یا پاکیزه از شوایب شک و شبهه و تناقض.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 15 ] ... ص : 52
( بِأَیْدِي سَفَرَةٍ ( 15
بِأَیْدِي سَ فَرَةٍ: به دستهاي نویسندگان یعنی ملائکه که آن را نوشتهاند یا به دستهاي سفراء و پیغام گزاران میان خدا و رسولان.
یعنی ملائکه آن را انزال کنند. یا مراد قرآن است که تلاوت میکنند. فضل بن یسار روایت نموده که حضرت صادق علیه السّلام
«1» . فرمود: مراد حافظان قرآناند و حاملان آن
[سوره عبس ( 80 ): آیه 16 ] ... ص : 52
( کِرامٍ بَرَرَةٍ ( 16
صفحه 58 از 252
کِرامٍ بَرَرَةٍ: بزرگان نزد خدا مبرا از معاصی، نیکوکاران و متقیان و معظم بر مؤمنان به استغفار براي ایشان و مزیّت درجه ایشان از
:« الحافظ للقرآن العامل به مع السّفرة الکرام البررة » : حضرت منّان. از حضرت صادق علیه السّلام
حفظ کنندگان قرآن که عمل نمایند به آن، با سفراء مکرّم نیکوکار میباشند در
__________________________________________________
. 1) تفسیر منهج الصادقین، (چ سوم- اسلامیه)، ج 10 ص 153 )
ص: 53
«1» . آخرت
[سوره عبس ( 80 ): آیه 17 ] ... ص : 53
( قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ ( 17
بعد از وصف قرآن بیان حال مکذبان فرماید:
قُتِلَ الْإِنْسانُ: کشته باد، لعنت کرده باد، دور باد از رحمت، آدمی، یعنی کافر ما أَکْفَرَهُ: چه کافر ساخت او را. این تعجّب است از
فرط انسان در کفران. این آیه با وجود اختصار دالّ است بر سخط عظیم و ذم شنیع نسبت به انسانی که کفر او شدید شده و ضلالت
او به نهایت رسیده که با وجود کثرت شواهد توحید ایمان نیاورد و نیست چیزي که موجب کفر او شود. پس با وجود کثرت نعم
سبحانی بر او چه چیز داعی کفر او شده و او را کافر ساخته و اصلا تأمل نکند در این که:
[سوره عبس ( 80 ): آیه 18 ] ... ص : 53
( مِنْ أَيِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ( 18
مِنْ أَيِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ: از چه چیز آفریده است خداي او را. بیان انعام نعمت سبحانی است از اوّل حدوث. استفهام براي تحقیر است و
لذا او را جواب فرموده:
[سوره عبس ( 80 ): آیه 19 ] ... ص : 53
( مِنْ نُطْفَۀٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ( 19
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 هج)، ج 5، ص 438 و اصول کافی (چ سوم- 1388 هج). ج 2 کتاب فضل القران، ص 603 روایت 2 )
ص: 54
مِنْ نُطْفَۀٍ خَلَقَهُ: از مقدار اندك آب منی بیافرید او را، فَقَدَّرَهُ: پس تقدیر و آماده ساخت آنچه موجب صلاح اوست، از اعضاء و
جوارح و اشکال و هیئات.
یا تقدیر نمود او را اطوار مختلفه از نطفه به علقه و مضغه و لحم و عظام تا آنکه تمام خلقت او بر حدّ معلوم از طول و قصر و چشم و
گوش و سایر حواسّ و اعضا و مدت عمر و تعیین آن و جمیع احوال.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 20 ] ... ص : 54
( ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ( 20
صفحه 59 از 252
ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ: پس راه بیرون آمدن از شکم مادر آسان گردانید او را به این وجه که فوهه رحم را واسع ساخت و او را ملهم
گردانید تا جنین متولد شود.
یا رام گردانید او را بر سبیل خیر و شرّ و اقتدار و تمکین دادن بر آن.
بیان- آیه دالّ است بر آنکه سبیل عام و دنیا دار مرور و مقصد غیر آن است، و لذا در عقب آن فرماید.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 21 ] ... ص : 54
( ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ ( 21
ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ: پس بمیرانید او را به وقت انتهاي عمر، به این وجه که خلق موت فرمود در او یا ازاله حیات نمود از او. پس او را
صاحب قبر گردانید.
یعنی امر نمود که او را به خاك درآورند و دفن نمایند.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 22 ] ... ص : 54
( ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ ( 22
ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ: پس زمانی که خواهد خداي زنده گرداند، او را چه
ص: 55
وقت قیامت و نشور منوط است به مشیّت الهی.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 23 ] ... ص : 55
( کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ ( 23
کَلَّا: (این ردع است از آنچه آدمی بر آن است از مغرور شدن به نعم دنیا و مستعدّ نشدن براي رفتن به عقبی) یعنی باید کافر منزجر
شود از این انکار و اغترار، لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ: هنوز نگذارد و ادا نکرد آنچه امر فرمود خداي تعالی او را، یعنی به عهد و میثاق وفا
ننمود و مطیع نگردید. نزد بعضی مراد همه آدمیانند.
یعنی هنوز آدمی از عهده اداي حقوق الهی کما ینبغی بیرون نیامد، و چنانچه حق عبادت و اطاعت سبحانی است، قیام ننمود، با
وجود طولانی زمان و امتداد دهور از عهد حضرت آدم علیه السّلام تا غایت. چه آدمی خالی از تقصیري نیست.
بعد از ذکر نعم وجود انسانی متذکّر فرماید نعمی را که در زمان حیات محتاج است به آن.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 24 ] ... ص : 55
( فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ ( 24
فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ: پس باید نظر کند به دیده عبرت، إِلی طَعامِهِ: به سوي خوردنی خود و ببیند به چه وجه احداث و ایجاد میشود.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 25 ] ... ص : 55
( أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبا ( 25
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ: به درستی که ما ریزان نمودیم آب را از ابر، صَبا:
صفحه 60 از 252
ریختنی که باران باشد به طریق خاص.
ص: 56
[سوره عبس ( 80 ): آیه 26 ] ... ص : 56
( ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَ  قا ( 26
ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ: پس شکافتیم زمین را، شَ  قا: شکافتنی به نبات.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 27 ] ... ص : 56
( فَأَنْبَتْنا فِیها حَبا ( 27
فَأَنْبَتْنا فِیها: پس رویانیدیم به قدرت کامله خود در زمین، حبّا: دانه را که قوت توان نمود، مانند گندم و جو و غیره.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 28 ] ... ص : 56
( وَ عِنَباً وَ قَضْباً ( 28
وَ عِنَباً وَ قَضْباً: و درخت انگور و رطب که خرما باشد به تمام اقسام.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 29 ] ... ص : 56
( وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا ( 29
وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا: و درخت زیتون و درخت خرما.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 30 ] ... ص : 56
( وَ حَدائِقَ غُلْباً ( 30
وَ حَدائِقَ غُلْباً: و باغهاي مشتمل بر درختان ضخیم و تناور یا بسیار انبوه.
ص: 57
[سوره عبس ( 80 ): آیه 31 ] ... ص : 57
( وَ فاکِهَۀً وَ أَبا ( 31
.« علف » وَ فاکِهَۀً وَ أَبا: و میوههاي تر و چراگاه
[سوره عبس ( 80 ): آیه 32 ] ... ص : 57
( مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ ( 32
مَتاعاً لَکُمْ: این همه نعمتها را قرار دادیم به جهت بهره و برخورداري شما، وَ لِأَنْعامِکُمْ: و به جهت چهارپایان شما، زیرا اشیاء مذکوره
بعضی طعام و بعضی علف است.
صفحه 61 از 252
وَ» : روایت نموده که از ابو بکر پرسیدند «1» تنبیه- ثعلبی و زمخشري از مفسّرین عامه در تفسیر خود نقل نموده که ابراهیم تمیمی
چیست؟ « فاکِهَۀً وَ أَبا
یعنی: کدام آسمان بر من سایه افکند و کدام زمین .« ايّ سماء تظلنّی و ايّ ارض تقلّنی اذا قلت فی کتاب اللّه ما لا علم لی به » : گفت
را فهمیدم که میوه است و اما « فاکهه » مرا بردارد، چون در کتاب خدا بگویم آنچه مرا علمی به آن نیست، کجا بروم و چه کنم؟ اما
«2» . را خداوند عالم داناست که چیست، من نمیدانم « ابّ»
ابن شهر آشوب گوید: در «3» . را. گفت: همه آیه را میدانم مگر آب را « ابّ» انس بن مالک روایت نموده از عمر پرسیدند معنی
احادیث اهل بیت وارد شده که این خبر به امیر المؤمنین علیه السّلام رسید، حضرت فرمود: آب گیاه و چراگاه را گویند و اینکه
براي شمردن خداست بر بندگان خود، آنچه را که آفریده براي نفع ایشان از چیزهائی که خودشان و « فاکِهَۀً وَ أَبا » خداوند فرموده
__________________________________________________
آمده است. « تیمی » 1) در منهج و ابو الفتوح )
. 2) کشّاف زمخشري، (چ مصر 1354 )، ج 4، ص 186 )
، از محمد بن علی الشوکانی، (چ دار الفکر) ج 5 در ص 387 « فتح القدیر » 3) کشّاف زمخشري، (چ مصر)، ج 4، ص 186 . و تفسیر )
هر دو سخن را آورده است.
ص: 58
یعنی خداوند نعمتهاي خود را میشمارد، و از جمله نعمتی ) «1» . حیوانات تغذیه میکنند و خود را بدان نعمتها زنده میدارند
که موجب حیات انسان و حیوان و سبب تغذیه این دو نوع است، همانا میوهها و گیاهها و چراگاههاست.)
تتمّه- تأمّل در نقل این مفسرین اثبات و اظهار عدم علم به آیه [اي از قرآن، هر آینه عاقل منصف را حجّ تی است براي منصب
خلافت و ولایت و کشف حقیقت نسبت به مقام امامت.
مراد از طعام « فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ » تبصره- در کتاب کافی- از حضرت باقر علیه السّلام مروي است که سؤال نمودند از معنی
چیست؟
«2» . فرمود: یعنی باید نظر کند انسان در علم خود که از که باید اخذ کند آن علم را
بیان- چه خوب تحقیق فرموده بعضی از محققین در معنی این حدیث شریف و آن این است که طعام مشتمل است بر طعام جسم و
طعام روح، همچنان که انسان مشتمل است بر بدن و روح. پس چنانچه لازم است بر انسان که نظر کند در غذاي جسمانی خود تا
بداند که آن نازل شده از آسمان از جانب خداوند سبحان، به این قسم که ریزان نمود باران را ریختنی و از آن حبوبات و اقوات
انسان و حیوان را ایجاد فرمود، پس همین قسم مأمور است که نظر کند به غذاي روحانی خود یعنی علم، تا بداند که علم نازل شد
از آسمان از جانب خداوند منّان و ریخته شد از باران وحی به زمین نبوت و شجره رسالت و چشمه حکمت، پس بیرون آورد از
آنها دانههاي حقایق و میوههاي معارف را تا غذا باشد آنها براي ارواح کسانی که قابل باشند. و سزاوار آنکه انسان اخذ نماید علم
خود را از اهل بیت نبوّت آن چنان که ایشان محل وحی و ینبوع حکمت میباشند و اخذ کنندهاند علوم خود را از خداي سبحانه، تا
صلاحیت داشته باشد براي غذاي روح، نه از دیگران، از کسانی که رابطه نیست بین ایشان و بین خدا، نه از جهت وحی و نه از بابت
الهام. زیرا اینگونه اشخاص علومشان یا از
__________________________________________________
1) تفسیر نور الثقلین، (چ قم) ج 5، ص 511 روایت 14 ، به نقل از ارشاد شیخ مفید. )
. 50 ، روایت 8 - 2) اصول کافی (چاپ سوم 1388 ه. ق- تهران) ج 1، باب النوادر من کتاب فضل العلم، ص 49 )
صفحه 62 از 252
ص: 59
کسانی خواهد بود که اقوال ایشان حجت نیست یا آلت جدال است که مدخلیّت در حجّت ندارد و هیچ یک از این دو قسم از
جانب خدا نیست. پس صلاحیّت ندارد براي غذاي روح و ایمان. بنابراین بفرموده حضرت، مراد از طعام هر دو باشد. یکی غذاي
بدن و دیگري غذاي روح، و هر دو باید از جانب خدا باشد.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 33 ] ... ص : 59
( فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّۀُ ( 33
بعد از ذکر نعم دالّ بر وجود صانع عالم و قدرت او بر جمیع امور، که از جمله آن حشر و نشر است، ذکر احوال قیامت مینماید.
فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّۀُ: پس چون بیاید آواز کننده با شدّت و هیبت تمام، یعنی صیحهاي که اگر مردمان بشنوند کر گردند. مراد نفخه
ثانیه است که احیا باشد. چون صیحه بیاید، ببینید شدائد و اهوال بسیار.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 34 ] ... ص : 59
( یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ( 34
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ: روزي که فرار کند مرد از برادر خود با وجود مؤانسه و ملاطفه و مهربانی.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 35 ] ... ص : 59
( وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ ( 35
وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ: و از مادر خود، با کثرت حقوق مادري و مرحمت و شفقت که از او صادر شده، و از پدرش با وجود بسیاري محبت و
عطوفت که از او دیده.
ص: 60
[سوره عبس ( 80 ): آیه 36 ] ... ص : 60
( وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ ( 36
وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ: و از زن خود با آنکه انیس او بوده، و از فرزندان خود با وجود پشت گرمی به ایشان. و فرار از اقربا به جهت اشتغال
او باشد به کار خود و اضطرار او به احوال خود و علم او به عدم نفع از ایشان. نزد بعضی فرار به جهت ترس او باشد از مطالبه ایشان
به تبعات. چه برادر گوید: چرا در مال خود با من مواسات نکردي. و پدر و مادر گویند: تقصیر نمودي در احسان به ما. و زن گوید:
طعام حرام به من دادي و رعایت حقوق واجبه نکردي. و فرزندان گویند:
تعلیم آداب دینی و ارشاد نکردي.
در خصال ابن بابویه (رحمه اللّه) [مروي است که از حضرت سید الشهدا علیه السّلام سؤال شد از این آیه، کیستند ایشان؟ فرمود
قابیل فرار کند از برادر خود هابیل، و آنکه فرار کند از مادرش حضرت موسی، و آنکه فرار کند از پدرش حضرت ابراهیم، و آنکه
«1» . از زنش فرار کند لوط، و آنکه از پسرش فرار کند نوح، از پسرش کنعان
بیان- صدوق (رحمه اللّه) فرماید: حضرت موسی علیه السّلام فرار کند از مادرش از ترس آنکه مبادا کوتاهی نموده باشد از حق او.
«2» . و حضرت ابراهیم علیه السّلام فرار نماید از پدر مربّی مشرك خود، که عمویش باشد، نه پدري که والد او باشد که تارخ است
صفحه 63 از 252
[سوره عبس ( 80 ): آیه 37 ] ... ص : 60
( لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ ( 37
__________________________________________________
[...] . 1) کتاب الخصال (چ بیروت) ج 1، باب الخمسۀ، روایت 102 ، ص 318 )
. 2) کتاب الخصال (چ بیروت) ج 1، باب الخمسۀ، روایت 102 ، ص 318 )
ص: 61
لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ: هر مردي و شخصی را از اهل قیامت، یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ: در آنروز کاري است که مشغول دارد او را به آن و به سبب
گرفتاري او به آن به کار دیگري نپردازد.
عطاء بن یسار از سوده زوجه حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که فرمود: روز قیامت خلایق محشور شوند
یا رسول » : سر و پا برهنه و ختنه ناکرده و عرق به طریق لجام در دهن ایشان درآمده و به گوش ایشان رسیده. سوده گفت من گفتم
چه رسوائی باشد در آن روز که همه در عورت یکدیگر نظر کنند. حضرت فرمود به جهت « اللّه وا سوأتاه! ینظرنا بعضنا الی بعض
«1» « لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ » : شدّت گرفتاري به خود مشغول و به دیگري نپردازند. پس این آیه تلاوت فرمود
[سوره عبس ( 80 ): آیه 38 ] ... ص : 61
( وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ( 38
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ: صاحبان رويهائی باشند در آن روز، روشن و درخشنده.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 39 ] ... ص : 61
( ضاحِکَۀٌ مُسْتَبْشِرَةٌ ( 39
ضاحِکَۀٌ مُسْتَبْشِرَةٌ: خندان و فرحناك و شادمان به سبب نجات از نیران و وصول به روضه رضوان و نعم بیپایان و اینها اهل ایمان و
طاعت باشند.
حمّاد بن سلمه که از روات عامه است، از انس بن مالک روایت نموده که
__________________________________________________
. 1) تفسیر مجمع البیان (چ 1403 هج.)، ج 5 ص 440 )
ص: 62
از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پرسیدم از این آیه: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَۀٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، فقال رسول اللّه: یا انس هی
وجوهنا بنی عبد المطّلب انا و علیّ و حمزة و جعفر و فاطمۀ و الحسن و الحسین نخرج من قبورنا و نور وجوهنا کالشّمس الضّاحیۀ
یوم القیمۀ. فرمود: اي انس، بدان و آگاه باش مراد از این وجوه خندان و شادمان، بنی عبد المطلباند- من و علیّ بن أبی طالب و
حمزه و جعفر و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام- روز قیامت چون ما از قبور خود بیرون آئیم، رويهاي ما چون آفتاب
«1» . عالمتاب روشن و درخشنده و لامع باشد
[سوره عبس ( 80 ): آیه 40 ] ... ص : 62
صفحه 64 از 252
( وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ ( 40
وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ: و صاحبان رويهائی در آن روز، عَلَیْها غَبَرَةٌ: بر آن غبار و تیرگی باشد.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 41 ] ... ص : 62
( تَرْهَقُها قَتَرَةٌ ( 41
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ: فرو گیرد آن را تاریکی و سیاهی نزد معاینه آتش جهنم و انواع عذاب آن.
[سوره عبس ( 80 ): آیه 42 ] ... ص : 62
( أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ( 42
أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ: آن گروه رو سیاه، ایشانند کافران، الْفَجَرَةُ: و نابکاران و فاجران و فاسقاناند که خارج شدهاند از دائره فرمان
الهی به
__________________________________________________
. 1) شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، (چ بیروت)، ج 2 ص 324 شماره 1800 )
ص: 63
سرکشی و نافرمانی.
ابن بابویه (رحمه اللّه) به اسناد خود از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده [فرمود: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:]
میآیند روز قیامت قومی، بر ایشان است جامههاي از نور، وجوه آنان شناخته شود به آثار سجود، صف به صف آیند به محضر
الهی، غبطه میبرند به انبیاء و ملائکه و شهداء و صلحا به آنها غبطه میبرند؟ فرمود این جماعت شیعیان ما هستند و علی علیه السّلام
اما فجّ ار و فساق محشور شوند رو سیاه به احوالی که در دنیا زندگانی نموده با آن اعمال قبیحه شنیعه که «1» . امام ایشان است
مشغول بوده، و همه خلایق به آنها نگرند و مشاهده کنند ایشان را به آن رسوائی، و ملائکه غلاظ و شداد تمام اطراف آنها را گرفته
و به این وصف در معرض خطاب و عتاب الهی آرند (نغوذ باللّه).
__________________________________________________
1) فضائل شیعه شیخ صدوق (چ حیدري- تهران)، ص 31 روایت 26 - بحار الانوار 7 ص 180 روایت 19 بنقل از فضائل الشیعه. (با )
اندکی اختلاف). عبارت داخل کروشه در اصل کتاب نیست ولی با توجه به متن حدیث و مدرك ذکر شده اضافه گردیده است.
ص: